زناشویی

وقتی در رابطه عاشقانه، حس می‌کنیم حرفی برای گفتن نیست…

آیا تا به حال در رابطه‌ای بوده‌اید که احساس کنید به یکنواختی رسیده‌اید؟ انگار تمام حرف‌های دنیا را زده‌اید و دیگر هیچ موضوع جدیدی برای صحبت کردن یا تجربه‌ای تازه برای به اشتراک گذاشتن وجود ندارد؟ این حس، هر چند ناخوشایند، بسیار رایج است و دلایل متعددی می‌تواند داشته باشد. در این پست، به بررسی ۱۹ دلیل احتمالی این سکون در روابط عاشقانه می‌پردازیم: بهبود روابط زناشویی

  • فقدان فعالیت‌های جدید:

    وقتی روتین زندگی به شدت تکراری می‌شود، حرف جدیدی هم برای گفتن باقی نمی‌ماند.
  • عدم برقراری ارتباط عمیق:

    شاید مکالمات شما بیشتر سطحی و روزمره هستند و به مسائل عمیق‌تری نمی‌پردازند.
  • ترس از آسیب‌پذیری:

    گاهی اوقات از ترس قضاوت یا طرد شدن، از به اشتراک گذاشتن افکار و احساسات واقعی خودداری می‌کنیم.
  • فقدان کنجکاوی:

    اگر کنجکاوی خود را نسبت به علایق و دنیای درونی پارتنرتان از دست بدهید، مکالمات جذابیت خود را از دست می‌دهند.

ازدواج -مهارت رابطه زناشویی-عشق - روابط عاطفی

  • گوش ندادن فعال:

    وقتی به حرف‌های طرف مقابل به درستی گوش نمی‌دهیم، نمی‌توانیم پاسخ‌های معناداری بدهیم و گفتگوها به بن‌بست می‌رسند.
  • تمرکز بیش از حد بر مشکلات:

    اگر بیشتر وقت خود را صرف گله و شکایت از مشکلات کنید، فرصتی برای صحبت درباره موضوعات مثبت و الهام‌بخش باقی نمی‌ماند.
  • انتظارات غیر واقعی:

    این باور که باید همیشه حرف‌های جالب و جدیدی برای گفتن داشته باشید، می‌تواند فشار زیادی به شما وارد کند.
  • فقدان اهداف مشترک:

    وقتی هدف مشترکی برای تلاش کردن و رسیدن به آن نداشته باشید، کم‌کم از هم دور می‌شوید.
  • عدم توجه به نیازهای فردی:

    اگر هر کدام از شما به نیازهای فردی خود بی‌توجهی کنید، کم‌کم از هم خسته می‌شوید.
  • گذر زمان و تغییر علایق:

    طبیعی است که با گذشت زمان، علایق شما تغییر کنند و این می‌تواند باعث ایجاد فاصله شود.
  • فشار و استرس زیاد:

    استرس و فشار ناشی از کار یا مشکلات زندگی می‌تواند انرژی و انگیزه شما را برای برقراری ارتباط کم کند.

رابطه زناشویی

  • عدم قدردانی:

    وقتی قدردان زحمات و خوبی‌های طرف مقابل نباشید، احساس بی‌ارزشی می‌تواند باعث سکوت شود.

مهارت رابطه زناشویی با همسر -شناخت مردان و زنان - عشق محبت

  • مقایسه رابطه خود با دیگران:

    مقایسه رابطه خود با روابط کاملا مطلوب‌شده دیگران در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند باعث نارضایتی و احساس نقص شود.
  • عدم وجود حریم خصوصی:

    گاهی اوقات نیاز به کمی فضا و تنهایی دارید تا بتوانید دوباره با انرژی و انگیزه برگردید.
  • اعتیاد به گوشی و شبکه‌های اجتماعی:

    گذراندن زمان زیاد در شبکه‌های اجتماعی می‌تواند مانع از برقراری ارتباط واقعی با پارتنرتان شود.
  • مشکلات حل نشده گذشته:

    اگر مشکلات گذشته را حل نکرده باشید، ممکن است همچنان بر رابطه شما سایه بیفکنند.
  • عدم تلاش برای یادگیری و رشد فردی:

    وقتی هر کدام از شما از یادگیری و رشد فردی دست بکشید، حرف جدیدی برای گفتن نخواهید داشت.
  • فقدان بازی و شوخی:

    فراموش کردن اهمیت بازی و شوخی می‌تواند رابطه را خشک و بی‌روح کند.
  • خواب کافی نداشتن:

    کمبود خواب می‌تواند منجر به تحریک پذیری و عدم تمرکز شود و برقراری ارتباط موثر را دشوار کند.

در پست‌های بعدی، به بررسی راه‌هایی برای حل این مشکل و ایجاد ارتباطی عمیق‌تر و پویاتر خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید!

چرا در روابط عاشقانه، احساس یکنواختی می‌کنیم؟

1. روزمرگی بیش از حد:

وقتی زندگی روزمره به یک روال تکراری تبدیل می‌شود، این یکنواختی به رابطه نیز سرایت می‌کند. فعالیت‌های تکراری و فقدان هیجان، گفتگوها را نیز خسته کننده می‌کند. ممکن است ناخودآگاه، برنامه‌های یکسانی را هر هفته تکرار کنید و این باعث شود احساس کنید حرف جدیدی برای گفتن ندارید. این روزمرگی می‌تواند شامل دیدن فیلم‌های مشابه، خوردن غذا در مکان‌های تکراری و حتی صحبت کردن درباره موضوعات همیشگی باشد. باید تلاش کنید برای ایجاد تنوع در زندگی‌تان و این تنوع را به رابطه خود نیز منتقل کنید. یک تغییر کوچک در برنامه روزانه می‌تواند تاثیر بزرگی بر احساس شما و شریک زندگی‌تان داشته باشد. مثلا تغییر مسیر رفتن به خانه یا امتحان کردن یک رستوران جدید می‌تواند جرقه‌هایی از تازگی ایجاد کند. یادآوری خاطرات خوش گذشته نیز می‌تواند به کاهش احساس یکنواختی کمک کند.

2. عدم تلاش برای شناخت بیشتر:

فکر می‌کنیم همه چیز را درباره‌ی هم می‌دانیم و دیگر نیازی به کنجکاوی و شناخت بیشتر نیست. این تفکر اشتباه است و باعث سکون رابطه می‌شود. انسان‌ها به طور مداوم در حال تغییر و تکامل هستند. عقاید، اهداف و خواسته‌هایشان ممکن است در طول زمان تغییر کند. پس، حتی اگر سال‌ها با کسی زندگی کرده باشید، همیشه چیزهای جدیدی برای یادگیری درباره او وجود دارد. این شناخت عمیق‌تر، زمینه را برای گفتگوهای معنادارتر و تجربیات مشترک جدید فراهم می‌کند. مثلا پرسیدن “بزرگترین آرزوت چیه؟” یا “چه چیزی باعث میشه واقعا احساس زنده بودن کنی؟” می‌تواند دریچه‌های جدیدی را به روی شناخت شریک زندگی‌تان باز کند.

3. ترس از آسیب‌پذیری:

از ترس قضاوت شدن یا آسیب دیدن، از به اشتراک گذاشتن افکار و احساسات عمیق خود با شریک زندگی‌مان خودداری می‌کنیم.این باعث سطحی شدن رابطه می‌شود.آسیب‌پذیری به معنای نشان دادن خود واقعی‌تان بدون ترس از طرد شدن است.این شامل به اشتراک گذاشتن ترس‌ها، رویاها و ضعف‌هایتان می‌شود.وقتی از آسیب‌پذیری می‌ترسید، دیواری بین خود و شریک زندگی‌تان می‌سازید که مانع از صمیمیت و ارتباط عمیق می‌شود.به مرور زمان، این دیوار می‌تواند باعث شود احساس کنید که هیچ چیز جدیدی برای گفتن ندارید، زیرا از به اشتراک گذاشتن چیزهای مهم با او خودداری می‌کنید.

سعی کنید به شریک زندگی‌تان اعتماد کنید و کم‌کم شروع به به اشتراک گذاشتن افکار و احساسات عمیق‌تان کنید.

حتی گفتن “من امروز خیلی استرس دارم” یا “می‌ترسم نتونم این کار رو انجام بدم” می‌تواند قدمی در جهت آسیب‌پذیری باشد.

4. عدم اختصاص زمان کافی به یکدیگر:

مشغله‌های زندگی باعث می‌شود زمان باکیفیتی را با هم نگذرانیم و فرصتی برای گفتگو و تجربه کردن چیزهای جدید نداشته باشیم.وقتی زمان کافی برای با هم بودن ندارید، فرصت‌های زیادی را برای ارتباط عمیق و ایجاد خاطرات مشترک از دست می‌دهید.مشغله‌های کاری، مسئولیت‌های خانوادگی و سایر تعهدات می‌توانند زمان باکیفیت شما را با شریک زندگی‌تان محدود کنند.سعی کنید زمانی را در برنامه روزانه یا هفتگی خود به طور خاص به با هم بودن اختصاص دهید.این زمان می‌تواند شامل شام خوردن با هم، قدم زدن در پارک، یا تماشای فیلم مورد علاقه‌تان باشد.

مهم این است که در این زمان، تمام توجه خود را به شریک زندگی‌تان معطوف کنید و از صحبت کردن و گوش دادن به یکدیگر لذت ببرید.

حتی 15 دقیقه صحبت کردن بدون هیچ مزاحمتی می‌تواند تاثیر مثبتی بر رابطه شما داشته باشد.

5. سرکوب احساسات منفی:

از ترس ایجاد درگیری، احساسات منفی خود را بیان نمی‌کنیم و این باعث ایجاد یک جو مصنوعی و عدم صداقت در رابطه می‌شود. احساسات منفی مانند خشم، ناراحتی و ناامیدی بخشی طبیعی از زندگی هستند و سرکوب آنها می‌تواند به رابطه آسیب برساند. وقتی احساسات منفی خود را بیان نمی‌کنید، در واقع دارید از حل مشکلات و ایجاد تغییرات مثبت در رابطه خود اجتناب می‌کنید. این امر می‌تواند منجر به ایجاد یک جو مصنوعی و عدم صداقت در رابطه شود که باعث می‌شود احساس کنید هیچ چیز جدیدی برای گفتن ندارید. سعی کنید به شریک زندگی‌تان اعتماد کنید و احساسات منفی خود را به طور سازنده با او در میان بگذارید. هدف این است که احساسات خود را به گونه‌ای بیان کنید که به رابطه آسیبی نرساند و به حل مشکلات کمک کند.

6. مقایسه رابطه خود با دیگران:

با دیدن روابط کاملا مطلوب دیگران در شبکه‌های اجتماعی، احساس می‌کنیم رابطه ما به اندازه کافی خوب نیست و این باعث ناامیدی و بی‌انگیزگی می‌شود. مقایسه رابطه خود با دیگران، به ویژه در شبکه‌های اجتماعی، می‌تواند بسیار مخرب باشد. تصاویری که در شبکه‌های اجتماعی می‌بینید، معمولاً فقط بهترین لحظات زندگی افراد را نشان می‌دهند و تصویر کاملی از واقعیت نیستند. وقتی رابطه خود را با این تصاویر کاملا مطلوب مقایسه می‌کنید، به راحتی احساس می‌کنید که رابطه شما به اندازه کافی خوب نیست و این می‌تواند منجر به ناامیدی و بی‌انگیزگی شود. به جای مقایسه، تمرکز خود را بر روی نقاط قوت و زیبایی‌های رابطه خود قرار دهید. از خودتان بپرسید: “چه چیزهایی رو در رابطه‌ام دوست دارم؟” و “چطور می‌تونم این چیزها رو تقویت کنم؟”

نوشته های مشابه

7. عدم حمایت عاطفی از یکدیگر:

وقتی در مواقع سختی و چالش‌ها، از یکدیگر حمایت نمی‌کنیم، احساس تنهایی و انزوا می‌کنیم و این باعث سرد شدن رابطه می‌شود. حمایت عاطفی به معنای گوش دادن فعالانه، همدلی و ارائه حمایت عملی به شریک زندگی‌تان در مواقع سختی و چالش‌ها است. بهبود روابط زناشویی وقتی از یکدیگر حمایت عاطفی نمی‌کنید، احساس تنهایی و انزوا می‌کنید و این می‌تواند باعث سرد شدن رابطه شود. سعی کنید در مواقع سختی، در کنار شریک زندگی‌تان باشید و به او نشان دهید که به او اهمیت می‌دهید. حتی یک آغوش ساده یا یک کلمه دلگرم‌کننده می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد. از خودتان بپرسید: “چطور می‌تونم الان بهش کمک کنم؟” و “چی باعث میشه احساس بهتری داشته باشه؟”

8. نداشتن اهداف مشترک:

وقتی اهداف و آرزوهای متفاوتی داریم و در یک مسیر مشترک حرکت نمی‌کنیم، احساس می‌کنیم از هم دور شده‌ایم و دیگر حرفی برای گفتن نداریم. داشتن اهداف مشترک به شما و شریک زندگی‌تان یک هدف مشترک می‌دهد و باعث می‌شود در یک مسیر مشترک حرکت کنید. این اهداف می‌توانند شامل خرید خانه، سفر به کشورهای مختلف، یا حتی یادگیری یک مهارت جدید با هم باشند. وقتی اهداف مشترکی ندارید، احساس می‌کنید از هم دور شده‌اید و دیگر حرفی برای گفتن ندارید. با شریک زندگی‌تان صحبت کنید و سعی کنید اهداف مشترکی پیدا کنید که هر دوی شما را هیجان‌زده کند. این اهداف مشترک می‌توانند به رابطه شما انگیزه و انرژی جدیدی ببخشند. از خودتان بپرسید: “چه چیزی هر دوی ما رو خوشحال می‌کنه؟” و “چه چیزی می‌تونیم با هم به دست بیاریم؟”

9. عدم قدردانی از یکدیگر:

فراموش می‌کنیم که از کارهای کوچک و بزرگ یکدیگر قدردانی کنیم و این باعث می‌شود احساس کنیم که دیده نمی‌شویم و ارزشی نداریم. قدردانی به معنای ابراز سپاسگزاری از کارهای کوچک و بزرگ شریک زندگی‌تان است. این شامل تشکر کردن از او برای تهیه شام، کمک کردن در کارهای خانه، یا حتی فقط گوش دادن به حرف‌هایتان می‌شود. وقتی از یکدیگر قدردانی نمی‌کنید، احساس می‌کنید که دیده نمی‌شوید و ارزشی ندارید و این می‌تواند باعث نارضایتی و بی‌انگیزگی در رابطه شود. سعی کنید هر روز از شریک زندگی‌تان برای کارهایی که انجام می‌دهد قدردانی کنید. حتی یک تشکر ساده می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد. از خودتان بپرسید: “امروز برای چه چیزی می‌تونم ازش تشکر کنم؟” و “چطور می‌تونم نشون بدم که قدردانش هستم؟”

10. فقدان صمیمیت فیزیکی:

کاهش تماس‌های فیزیکی مانند بوسه، آغوش و رابطه جنسی، باعث ایجاد فاصله عاطفی می‌شود و ارتباطمان را ضعیف می‌کند. رابطه عاطفی - آموزش روابط زناشویی -شناخت مردان و زنان - عشق محبت - روانشناسی مهارت‌های ارتباطی دختران و پسران صمیمیت فیزیکی بخشی ضروری از یک رابطه عاشقانه سالم است. این شامل تماس‌های فیزیکی مانند بوسه، آغوش، نوازش و رابطه جنسی می‌شود. فقدان صمیمیت فیزیکی می‌تواند باعث ایجاد فاصله عاطفی شود و ارتباط شما را ضعیف کند. سعی کنید صمیمیت فیزیکی را در رابطه خود حفظ کنید و به نیازهای یکدیگر توجه کنید. حتی یک آغوش کوتاه می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد. با شریک زندگی‌تان در مورد نیازهای خود صحبت کنید و سعی کنید راهی برای برآورده کردن آنها پیدا کنید.

11. صحبت نکردن در مورد رابطه:

از ترس ایجاد مشکل، از صحبت کردن در مورد مسائل و چالش‌های رابطه خودداری می‌کنیم و این باعث انباشته شدن مشکلات و ایجاد سوءتفاهم می‌شود. صحبت کردن در مورد رابطه به معنای بحث و گفتگو در مورد مسائل، چالش‌ها و نیازهای شما و شریک زندگی‌تان است. وقتی از صحبت کردن در مورد رابطه خودداری می‌کنید، مشکلات و سوءتفاهم‌ها انباشته می‌شوند و این می‌تواند به رابطه آسیب برساند. سعی کنید با شریک زندگی‌تان در مورد مسائل و چالش‌های رابطه خود به طور با صداقت و سازنده صحبت کنید. از خودتان بپرسید: “چه چیزی الان من رو اذیت می‌کنه؟” و “چطور می‌تونم این موضوع رو باهاش در میون بذارم؟”

12. عدم تفریح و سرگرمی:

وقتی فقط به مسائل جدی و مهم می‌پردازیم و تفریح و سرگرمی را فراموش می‌کنیم، رابطه کسل‌کننده و یکنواخت می‌شود.تفریح و سرگرمی بخشی ضروری از یک رابطه شاد و سالم است.این شامل انجام فعالیت‌هایی می‌شود که هر دوی شما از آن لذت می‌برید، مانند بازی کردن، خندیدن، تماشای فیلم‌های خنده‌دار، یا رفتن به کنسرت.وقتی فقط به مسائل جدی و مهم می‌پردازید و تفریح و سرگرمی را فراموش می‌کنید، رابطه کسل‌کننده و یکنواخت می‌شود.سعی کنید زمانی را در برنامه خود به تفریح و سرگرمی اختصاص دهید و از با هم بودن لذت ببرید.

از خودتان بپرسید: “چه کاری رو با هم خیلی دوست داریم انجام بدیم؟” و “چطور می‌تونیم یه روز شاد و مفرح رو با هم داشته باشیم؟” حتی یک بازی ساده می‌تواند باعث خنده و شادی در رابطه شما شود.

13. توقعات غیرواقعی از رابطه:

با داشتن توقعات غیرواقعی از رابطه و شریک زندگی‌مان، ناامید می‌شویم و احساس می‌کنیم رابطه به اندازه کافی خوب نیست. توقعات غیرواقعی از رابطه می‌تواند شامل انتظار داشتن یک رابطه بی‌نقص، انتظار داشتن اینکه شریک زندگی‌تان همیشه شما را خوشحال کند، یا انتظار داشتن اینکه شریک زندگی‌تان تمام نیازهای شما را برآورده کند. داشتن توقعات غیرواقعی باعث می‌شود ناامید شوید و احساس کنید رابطه به اندازه کافی خوب نیست. به جای تمرکز بر روی نقاط ضعف رابطه خود، بر روی نقاط قوت آن تمرکز کنید. از خودتان بپرسید: “چه توقعاتی از رابطه‌ام دارم؟” و “آیا این توقعات واقع‌بینانه هستند؟”

14. تمرکز بر روی نقاط ضعف یکدیگر:

به جای تمرکز بر روی نقاط قوت، فقط به نقاط ضعف یکدیگر توجه می‌کنیم و این باعث ایجاد نارضایتی و کاهش اعتماد به نفس می‌شود. تمرکز بر روی نقاط ضعف یکدیگر می‌تواند باعث ایجاد نارضایتی و کاهش اعتماد به نفس شود. به جای تمرکز بر روی نقاط ضعف، سعی کنید بر روی نقاط قوت یکدیگر تمرکز کنید و از یکدیگر حمایت کنید. از خودتان بپرسید: “چه چیزی رو در موردش تحسین می‌کنم؟” و “چطور می‌تونم ازش حمایت کنم تا به پتانسیلش برسه؟” گفتن جملات مثبت و تشویق‌کننده می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد.

15. عدم حمایت از رشد فردی یکدیگر:

وقتی از رشد فردی یکدیگر حمایت نمی‌کنیم و مانع پیشرفت هم می‌شویم، رابطه stagnate می‌شود و احساس خفقان می‌کنیم. رشد فردی به معنای تلاش برای بهبود خود در زمینه‌های مختلف زندگی، مانند تحصیلات، شغل، و سلامت جسمی و روانی است. وقتی از رشد فردی یکدیگر حمایت نمی‌کنید و مانع پیشرفت هم می‌شوید، رابطه stagnate می‌شود و احساس خفقان می‌کنید. سعی کنید از شریک زندگی‌تان در رسیدن به اهداف و آرزوهایش حمایت کنید. تشویق کردن او به یادگیری مهارت‌های جدید، شرکت در کلاس‌ها و کارگاه‌ها، یا دنبال کردن علایقش می‌تواند تاثیر زیادی داشته باشد. از خودتان بپرسید: “چطور می‌تونم ازش حمایت کنم تا به بهترین نسخه خودش تبدیل بشه؟” و “چه کمکی می‌تونم بهش بکنم تا به هدفش برسه؟”

16. دخالت بیش از حد دیگران:

اجازه می‌دهیم دیگران در رابطه ما دخالت کنند و این باعث ایجاد اختلاف و بی‌اعتمادی می‌شود. دخالت بیش از حد دیگران، مانند خانواده، دوستان، یا همکاران، می‌تواند باعث ایجاد اختلاف و بی‌اعتمادی در رابطه شود. سعی کنید مرزهای مشخصی را برای رابطه خود تعیین کنید و اجازه ندهید دیگران در مسائل خصوصی شما دخالت کنند. از خودتان بپرسید: “چه کسی داره در رابطه‌ام دخالت می‌کنه؟” و “چطور می‌تونم از این دخالت جلوگیری کنم؟” صحبت کردن با دیگران به طور مستقیم و محترمانه می‌تواند کمک‌کننده باشد.

17. عدم پذیرش تفاوت‌ها:

سعی می‌کنیم شریک زندگی‌مان را تغییر دهیم و او را به فردی که می‌خواهیم تبدیل کنیم، در حالی که باید تفاوت‌های همدیگر را بپذیریم و به آنها احترام بگذاریم. همه ما با یکدیگر متفاوت هستیم و این تفاوت‌ها بخشی از چیزی است که ما را منحصر به فرد می‌کند. سعی کردن شریک زندگی‌تان را تغییر دهید و او را به فردی که می‌خواهید تبدیل کنید، می‌تواند منجر به ناامیدی و نارضایتی شود. به جای تلاش برای تغییر یکدیگر، سعی کنید تفاوت‌های همدیگر را بپذیرید و به آنها احترام بگذارید. از خودتان بپرسید: “چه چیزی در موردش با من متفاوته؟” و “چطور می‌تونم این تفاوت رو بپذیرم و بهش احترام بذارم؟”

18. عدم وجود چالش‌های جدید:

وقتی رابطه فاقد چالش‌های جدید است، احساس می‌کنیم در یک وضعیت سکون قرار گرفته‌ایم و دیگر انگیزه‌ای برای تلاش نداریم. چالش‌های جدید می‌توانند رابطه شما را زنده و پرانرژی نگه دارند. این چالش‌ها می‌توانند شامل یادگیری یک مهارت جدید با هم، سفر به یک مکان ناشناخته، یا حل یک مشکل پیچیده با هم باشند. وقتی رابطه فاقد چالش‌های جدید است، احساس می‌کنید در یک وضعیت سکون قرار گرفته‌اید و دیگر انگیزه‌ای برای تلاش ندارید. سعی کنید چالش‌های جدیدی را در رابطه خود ایجاد کنید و از آنها به عنوان فرصتی برای رشد و پیشرفت با هم استفاده کنید. از خودتان بپرسید: “چه چالشی می‌تونیم با هم قبول کنیم؟” و “چطور می‌تونیم از این چالش به عنوان فرصتی برای رشد استفاده کنیم؟”

19. فراموش کردن خود:

در رابطه غرق می‌شویم و فراموش می‌کنیم که به نیازها و خواسته‌های خود توجه کنیم، در نتیجه احساس هویت خود را از دست می‌دهیم و دیگر حرفی برای گفتن نداریم. مراقبت از خود و توجه به نیازها و خواسته‌های خود بخشی ضروری از یک رابطه سالم است. وقتی در رابطه غرق می‌شوید و فراموش می‌کنید که به خودتان توجه کنید، احساس هویت خود را از دست می‌دهید و دیگر حرفی برای گفتن ندارید. سعی کنید زمانی را برای انجام کارهایی که دوست دارید اختصاص دهید، مانند ورزش کردن، خواندن کتاب، یا گذراندن وقت با دوستانتان. از خودتان بپرسید: “چه کاری رو برای خودم دوست دارم انجام بدم؟” و “چطور می‌تونم به نیازهای خودم توجه کنم؟”

نمایش بیشتر

‫3 دیدگاه ها

  1. نرگس روشنگر گفت:

    واقعا مطلب رو خوندم و انگار دقیقا داره از رابطه خودم حرف میزنه! 😅 یه مدت بود با دوست پسرم اصلا حرفی برای گفتن نداشتیم، همیشه سکوت سنگینی بینمون حاکم بود. تازه فهمیدم دلیلش این بود که فقط کار و روزمرگی رو باهم میگذروندیم و هیچ فعالیت جدیدی انجام نمیدادیم. یه روز تصمیم گرفتم یه بازی جدید براش تعریف کنم و همین یه حرکت ساده کلی حال و هوامون رو عوض کرد. میشه لطفا یه مطلب هم درباره ایده های جدید برای تنوع بخشیدن به رابطه بنویسید؟ ممنون میشم راهکارهای عملی و ساده ای مثل همون بازی که من انجام دادم رو هم بگید 🙏

  2. این حقیقت رو با پوست و خونم احساس کردم که گاهی اوقات رابطه مثل یه مسابقه دو نفره میمونه که هر دو باید همقدم باشن… تو یه دوره ای با پارتنرم فقط حرفای تکراری میزدیم انگار که توی یه دایره بسته گیر کردیم 😅 یه روز تصمیم گرفتم یه بازی احمقانه بسازم که هر شب قبل خواب سه سوال عجیب از هم بپرسیم مثل “اگه بتونی با یه حیوان حرف بزنی کدومو انتخاب میکنی؟”… این بازی ساده فضا رو کاملا عوض کرد و حالا کلی سوژه تازه برای خندیدن و فکر کردن داریم 🤗 گاهی وقتا فقط یه حرکت کوچیک میخواد که دوباره جرقه بزنه… یادمون نره که مسئله کم حرف زدن نیست، حرفای تازه زدنه! 💫

پاسخ دادن به Shida لغو پاسخ

شما هم می‌توانید در گفتگوها شرکت کنید و تجربیات خود را با دیگران به اشتراک بگذارید. گذاشتن لینک در کادر وب‌سایت یا داخل متن دیدگاه، مشروط بر این است که نظر شما حداقل چند خط درباره همان مطلب باشد و صرفاً شامل تشکر نباشد.

دکمه بازگشت به بالا