چرا رابطههایی که شروع زودهنگام دارند ممکن است به مشکلات زیادی برخورد کنند؟
ورود به یک رابطه در سنین پایین، تجربهای هیجانانگیز و گاهی فریبنده است. با این حال، این نوع روابط اغلب با چالشهایی روبرو میشوند که میتوانند تأثیرات بلندمدتی بر رشد فردی و دیدگاه فرد نسبت به عشق و صمیمیت داشته باشند. دلایل متعددی وجود دارد که چرا این روابط ممکن است با مشکلات بیشتری مواجه شوند. در این مقاله، 15 نکته کلیدی را بررسی خواهیم کرد که نشان میدهند چرا شروع زودهنگام یک رابطه میتواند زمینه ساز مشکلات متعددی شود.
- ✅
عدم شناخت کافی از خود:
در سنین پایین، افراد هنوز در حال کشف هویت و علایق خود هستند و این عدم شناخت میتواند منجر به انتخابهای نامناسب در رابطه شود. - ✅
فشار همسالان:
گاهی افراد صرفاً به خاطر فشار همسالان یا احساس تعلق، وارد رابطه میشوند و نه بر اساس احساسات واقعی. - ✅
عدم بلوغ عاطفی:
بلوغ عاطفی برای مدیریت صحیح احساسات و حل اختلافات در رابطه ضروری است و این بلوغ در سنین پایین معمولاً به طور کامل شکل نگرفته است. - ✅
نداشتن مهارتهای ارتباطی:
برقراری ارتباط موثر و با صداقت یکی از ارکان اصلی هر رابطه است و این مهارتها اغلب در سنین پایین به خوبی آموزش داده نمیشوند. - ✅
ترس از دست دادن:
ترس از دست دادن رابطه میتواند باعث شود افراد رفتارهایی انجام دهند که در بلندمدت به رابطه آسیب میزند. - ✅
عدم وجود استقلال فردی:
وابستگی بیش از حد به طرف مقابل و عدم وجود استقلال فردی میتواند باعث خفگی و نارضایتی در رابطه شود. - ✅
اولویت دادن به رابطه به جای اهداف شخصی:
در سنین پایین، افراد معمولاً در حال تحصیل و برنامهریزی برای آینده خود هستند و اولویت دادن به رابطه میتواند مانع پیشرفت آنها شود. - ✅
تغییر علایق و ارزشها:
علایق و ارزشهای افراد در طول زمان تغییر میکنند و این تغییرات میتوانند باعث شوند دو نفر از هم دور شوند. - ✅
نادیده گرفتن پرچمهای قرمز:
به دلیل تجربه کم، افراد ممکن است علائم هشداردهنده در رابطه را نادیده بگیرند یا به آنها کمتوجهی کنند. - ✅
فشار برای پیشروی سریع در رابطه:
فشار برای سریعتر کردن روند رابطه (مانند ازدواج) میتواند باعث شود افراد تصمیماتی بگیرند که بعداً پشیمان شوند.
- ✅
مشکلات مالی:
نداشتن استقلال مالی و تکیه بر خانواده، میتواند فشارهای مضاعفی را به رابطه تحمیل کند. - ✅
دخالت خانوادهها:
دخالت بیش از حد خانوادهها در رابطه میتواند باعث ایجاد تنش و نارضایتی بین طرفین شود. - ✅
نبود الگوهای رفتاری مناسب:
نداشتن الگوهای رفتاری مناسب در خانواده یا اطرافیان میتواند باعث شود افراد رفتارهای ناسالم را در رابطه تکرار کنند. - ✅
عدم آمادگی برای تعهد:
تعهد به یک رابطه نیازمند آمادگی روانی و عاطفی است و بسیاری از افراد در سنین پایین این آمادگی را ندارند. - ✅
کاملا مطلوبگرایی غیرواقعی:
داشتن انتظارات غیرواقعی از رابطه و طرف مقابل میتواند باعث ناامیدی و نارضایتی شود.
این عوامل تنها بخشی از چالشهایی هستند که روابط زودهنگام ممکن است با آنها روبرو شوند. درک این چالشها میتواند به افراد کمک کند تا با آگاهی بیشتری وارد رابطه شوند و از بروز مشکلات احتمالی پیشگیری کنند. آگاهی از این موارد به افراد کمک میکند تا بتوانند با چشمان بازتری وارد یک رابطه شوند. البته هر رابطهای منحصربهفرد است و موفقیت یا شکست آن به عوامل مختلفی بستگی دارد. اما توجه به این نکات میتواند شانس موفقیت یک رابطه را افزایش دهد.
1. عدم شناخت کافی از خود
در سنین پایین، هنوز در حال کشف هویت و ارزشهای خود هستیم.شروع یک رابطه جدی در این مرحله میتواند باعث شود که نیازهای فردی خود را نادیده بگیریم و به جای آن، هویت خود را بر اساس رابطه شکل دهیم.این عدم خودآگاهی میتواند منجر به انتخابهای نادرست در رابطه شود و احساس نارضایتی و سرخوردگی را به همراه داشته باشد.در ضمن، ممکن است به خاطر ترس از دست دادن رابطه، از بیان نظرات و خواستههای خود خودداری کنیم.این سکوت طولانیمدت، بنیانهای رابطه را سست کرده و احتمال بروز مشکلات را افزایش میدهد.
به مرور زمان، احساس میکنیم که خود واقعیمان را در رابطه گم کردهایم و این احساس، میتواند بسیار دردناک باشد.
در نتیجه، شناخت خود، یک پیشنیاز اساسی برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار است که در سنین پایین، اغلب نادیده گرفته میشود.به تاخیر انداختن رابطه تا زمانی که درک بهتری از خود پیدا کنیم، میتواند از بسیاری از مشکلات آتی جلوگیری کند.
2. فشار همسالان و انتظارات اجتماعی
در دوران نوجوانی و جوانی، فشار همسالان برای داشتن رابطه میتواند بسیار زیاد باشد. بسیاری از افراد، صرفاً به خاطر اینکه از قافله عقب نمانند، وارد رابطه میشوند، نه به خاطر اینکه واقعاً آماده و خواهان آن هستند. این فشار میتواند باعث شود که انتخابهای عجولانهای داشته باشیم و با کسانی وارد رابطه شویم که واقعاً با ما سازگار نیستند. این انتظارات، میتواند فشار مضاعفی را بر روی رابطه وارد کرده و باعث ایجاد تنش و درگیری شود. مثلا ممکن است خانوادهها انتظار داشته باشند که رابطه به ازدواج ختم شود، در حالی که طرفین هنوز آمادگی لازم برای این تعهد بزرگ را ندارند. این تضاد در انتظارات، میتواند منجر به اختلافات جدی و حتی جدایی شود. پس، باید در برابر فشار همسالان و انتظارات اجتماعی مقاومت کنیم و فقط زمانی وارد رابطه شویم که واقعاً احساس آمادگی و تمایل کنیم.
3. عدم تجربه کافی در حل تعارضات
حل تعارضات، یکی از مهمترین مهارتها برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار است.در سنین پایین، هنوز تجربه کافی در این زمینه را نداریم و ممکن است در مواجهه با مشکلات، به جای حل آنها، از رابطه فرار کنیم.عدم توانایی در حل تعارضات، میتواند باعث شود که مشکلات کوچک، به مرور زمان بزرگتر شوند و رابطه را از بین ببرند.در ضمن، ممکن است به دلیل نداشتن تجربه کافی، از روشهای نادرستی برای حل تعارضات استفاده کنیم، مانند فریاد زدن، توهین کردن، یا قهر کردن.این روشها، نه تنها مشکلات را حل نمیکنند، بلکه باعث ایجاد زخمهای عمیقی در رابطه میشوند که التیام آنها بسیار دشوار است.
به جای فرار از تعارضات، باید سعی کنیم مهارتهای لازم برای حل آنها را یاد بگیریم.
این مهارتها شامل گوش دادن فعال، همدلی، و ابراز احساسات به طور سازنده میشوند.
با یادگیری این مهارتها، میتوانیم تعارضات را به فرصتی برای رشد و تقویت رابطه تبدیل کنیم. اگر در حل تعارضات با مشکل مواجه هستیم، میتوانیم از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیریم.
4. محدود شدن فرصتهای رشد فردی
رابطههای زودهنگام، مخصوصا اگر جدی باشند، میتوانند فرصتهای رشد فردی را محدود کنند. زمانی که تمام تمرکز و انرژی خود را صرف رابطه میکنیم، ممکن است از سایر جنبههای مهم زندگی، مانند تحصیل، کار، و علایق شخصی غافل شویم.
این غفلت، میتواند باعث شود که از رسیدن به اهداف خود باز بمانیم و احساس پشیمانی کنیم. این محدودیت، میتواند باعث شود که فرصتهای مهمی را برای یادگیری و رشد از دست بدهیم. برای جلوگیری از این اتفاق، باید در کنار رابطه، به رشد فردی خود نیز توجه کنیم. باید برای تحصیل، کار، و علایق شخصی خود وقت بگذاریم و از تجربه کردن چیزهای جدید نترسیم. یک رابطه سالم، نباید مانع رشد فردی شود، بلکه باید به آن کمک کند. به یاد داشته باشیم که هر چه بیشتر رشد کنیم، شریک بهتری برای رابطهمان خواهیم بود.
5. احتمال وابستگی ناسالم
در روابط زودهنگام، به دلیل عدم تجربه کافی و احساس ناامنی، احتمال وابستگی ناسالم به شریک زندگی بیشتر است.وابستگی ناسالم، به معنای این است که هویت و ارزش خود را به طور کامل وابسته به رابطه بدانیم و بدون حضور شریک زندگی، احساس بیهویت بودن کنیم.این وابستگی، میتواند باعث شود که رفتارهای کنترلگرانهای داشته باشیم و به شریک زندگی خود اجازه ندهیم که استقلال خود را حفظ کند.در ضمن، ممکن است به خاطر ترس از دست دادن رابطه، از نیازها و خواستههای خود چشمپوشی کنیم و هر کاری را انجام دهیم تا شریک زندگی خود را راضی نگه داریم.
این نوع رابطه، نه تنها سالم نیست، بلکه میتواند بسیار آسیبزا باشد و باعث ایجاد استرس و اضطراب شود.
برای جلوگیری از وابستگی ناسالم، باید هویت و ارزش خود را مستقل از رابطه تعریف کنیم.باید برای خود اهداف و علایق شخصی داشته باشیم و بدون نیاز به تایید دیگران، به خودمان احترام بگذاریم.یک رابطه سالم، بر اساس احترام متقابل و استقلال فردی بنا شده است، نه وابستگی ناسالم.اگر احساس میکنیم که به شریک زندگی خود وابسته شدهایم، باید از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیریم.
6. تغییرات سریع در شخصیت و اهداف
در دوران نوجوانی و جوانی، شخصیت و اهداف ما به سرعت در حال تغییر هستند.شروع یک رابطه جدی در این دوران، میتواند باعث شود که با گذشت زمان، از یکدیگر دور شویم و دیگر اهداف و ارزشهای مشترکی نداشته باشیم.تصور کنید دو نفر در سن 16 سالگی وارد رابطه میشوند و هر دو آرزو دارند پزشک شوند.اما بعد از چند سال، یکی از آنها متوجه میشود که به هنر علاقه دارد و میخواهد نقاش شود.این تغییر در اهداف، میتواند باعث ایجاد فاصله بین آنها شود.این تغییرات، میتوانند باعث ایجاد تعارض و نارضایتی در رابطه شوند و منجر به جدایی شوند.
برای مقابله با این مشکل، باید در طول رابطه، با یکدیگر در مورد تغییرات خود صحبت کنیم و سعی کنیم اهداف و ارزشهای جدید یکدیگر را درک کنیم.
اگر متوجه شدیم که دیگر با یکدیگر سازگار نیستیم، باید شجاعت داشته باشیم که رابطه را به پایان برسانیم.ادامه دادن یک رابطه نامناسب، نه تنها به ما آسیب میزند، بلکه به شریک زندگی ما نیز آسیب میرساند.
7. نداشتن مهارتهای ارتباطی کافی
مهارتهای ارتباطی، یکی از مهمترین عوامل موفقیت در هر رابطهای هستند.در سنین پایین، هنوز این مهارتها را به طور کامل یاد نگرفتهایم و ممکن است در برقراری ارتباط موثر با شریک زندگی خود با مشکل مواجه شویم.عدم توانایی در برقراری ارتباط موثر، میتواند باعث سوءتفاهم، درگیری و نارضایتی در رابطه شود.مثلا ممکن است نتوانیم احساسات خود را به درستی بیان کنیم و به جای آن، از روشهای غیرمستقیم مانند قهر کردن یا سرزنش کردن استفاده کنیم.در ضمن، ممکن است نتوانیم به صحبتهای شریک زندگی خود به درستی گوش دهیم و به جای آن، فقط به فکر پاسخ دادن باشیم.
برای بهبود مهارتهای ارتباطی خود، میتوانیم کتاب بخوانیم، در دورههای آموزشی شرکت کنیم و از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیریم.
در ضمن، باید با تمرین و ممارست، سعی کنیم ارتباط خود را با شریک زندگی خود بهبود بخشیم.به یاد داشته باشیم که ارتباط موثر، یک فرآیند دوطرفه است و نیاز به تلاش هر دو طرف دارد.
8. عدم آمادگی برای تعهدات طولانی مدت
رابطههای جدی، نیازمند تعهدات طولانی مدت هستند.در سنین پایین، هنوز آمادگی لازم برای این تعهدات را نداریم و ممکن است از مسئولیتهایی که به همراه دارند، فرار کنیم.تعهد، به معنای پذیرفتن مسئولیتهای یک رابطه است، مانند حمایت عاطفی از شریک زندگی، تلاش برای حل مشکلات و پایبندی به ارزشهای مشترک.در سنین پایین، ممکن است هنوز به دنبال آزادی و استقلال باشیم و تمایلی به پذیرفتن این مسئولیتها نداشته باشیم.عدم آمادگی برای تعهد، میتواند باعث شود که رفتارهای غیرمسئولانهای داشته باشیم و به شریک زندگی خود آسیب بزنیم.
مثلا ممکن است به طور مخفیانه با افراد دیگر ارتباط برقرار کنیم یا به تعهدات خود در رابطه عمل نکنیم.
برای آمادگی برای تعهد، باید ابتدا خود را به خوبی بشناسیم و مطمئن شویم که واقعاً خواهان یک رابطه جدی هستیم.در ضمن، باید با شریک زندگی خود در مورد انتظارات و تعهدات خود صحبت کنیم و مطمئن شویم که هر دو در یک صفحه قرار داریم.
9. فقدان استقلال مالی
استقلال مالی، یکی از عوامل مهم برای داشتن یک رابطه سالم و پایدار است.در سنین پایین، معمولاً استقلال مالی نداریم و به والدین خود وابسته هستیم.این وابستگی، میتواند باعث ایجاد مشکلاتی در رابطه شود.مثلا ممکن است نتوانیم به راحتی تصمیمهای مالی مهمی را در رابطه بگیریم و مجبور شویم نظر والدین خود را نیز در نظر بگیریم.در ضمن، ممکن است به دلیل کمبود پول، نتوانیم به نیازهای مالی شریک زندگی خود پاسخ دهیم و این موضوع باعث ایجاد نارضایتی شود.برای رفع این مشکل، باید هر چه زودتر به دنبال کسب استقلال مالی باشیم.
میتوانیم با کار کردن پاره وقت یا انجام پروژههای فریلنسری، درآمد خود را افزایش دهیم.
در ضمن، باید یاد بگیریم که چگونه پول خود را به درستی مدیریت کنیم و از هدر دادن آن خودداری کنیم.با کسب استقلال مالی، میتوانیم تصمیمهای بهتری در رابطه بگیریم و از ایجاد مشکلات ناشی از کمبود پول جلوگیری کنیم.
10. تاثیر منفی بر تحصیل و آینده شغلی
رابطههای زودهنگام، میتوانند تاثیر منفی بر تحصیل و آینده شغلی داشته باشند.زمانی که تمام تمرکز و انرژی خود را صرف رابطه میکنیم، ممکن است از درسهای خود غافل شویم و نتوانیم نمرات خوبی کسب کنیم.این موضوع، میتواند باعث شود که از رسیدن به اهداف تحصیلی خود باز بمانیم و فرصتهای شغلی خوبی را از دست بدهیم.برای جلوگیری از این اتفاق، باید تعادل را در زندگی خود حفظ کنیم.باید برای تحصیل و کار خود نیز وقت بگذاریم و از غفلت کردن از آنها خودداری کنیم.در ضمن، باید با شریک زندگی خود در مورد اهداف تحصیلی و شغلی خود صحبت کنیم و از حمایت او برخوردار شویم.
یک رابطه سالم، نباید مانع پیشرفت تحصیلی و شغلی ما شود، بلکه باید به آن کمک کند.
به یاد داشته باشیم که آینده تحصیلی و شغلی ما، برای داشتن یک زندگی موفق و پایدار ضروری است.
11. احتمال بالای قطع رابطه و شکست عاطفی
رابطههای زودهنگام، به دلیل عواملی که ذکر شد، احتمال بالایی برای قطع رابطه و شکست عاطفی دارند.شکست عاطفی، میتواند تجربهای بسیار دردناک و آسیبزا باشد و تاثیرات منفی زیادی بر روی سلامت روان ما داشته باشد.پس از شکست عاطفی، ممکن است احساس غم، خشم، ناامیدی و تنهایی کنیم.در ضمن، ممکن است اعتماد به نفس خود را از دست بدهیم و از برقراری ارتباط با دیگران بترسیم.برای التیام یافتن از شکست عاطفی، باید به خودمان زمان بدهیم و احساسات خود را سرکوب نکنیم.باید با دوستان و خانواده خود صحبت کنیم و از حمایت آنها برخوردار شویم.
در ضمن، میتوانیم از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیریم تا در این دوران سخت، از ما حمایت کند.
به یاد داشته باشیم که شکست عاطفی، پایان دنیا نیست و میتوانیم از آن درس بگیریم و برای روابط آینده خود آمادهتر شویم.هر شکست، فرصتی برای رشد و یادگیری است.با مراقبت از خود و بهرهگیری از حمایت دیگران، میتوانیم از شکست عاطفی عبور کنیم و به زندگی خود ادامه دهیم.
12. کمبود تجربه در انتخاب شریک مناسب
در سنین پایین، تجربه کافی در انتخاب شریک مناسب نداریم.ممکن است به دلیل ظاهر جذاب یا شخصیت هیجانانگیز، جذب کسی شویم که واقعاً با ما سازگار نیست.انتخاب شریک مناسب، نیازمند شناخت کافی از خود و شناخت ویژگیهای شخصیتی و رفتاری طرف مقابل است.باید به ارزشها، اهداف و سبک زندگی او توجه کنیم و مطمئن شویم که با ما هماهنگ است.در ضمن، باید به دنبال ویژگیهایی مانند صداقت، احترام، همدلی و مسئولیتپذیری در طرف مقابل باشیم.
در سنین پایین، به دلیل کمبود تجربه، ممکن است این ویژگیها را نادیده بگیریم و فقط به جنبههای سطحیتر رابطه توجه کنیم.
برای انتخاب شریک مناسب، باید عجله نکنیم و به خودمان زمان بدهیم تا طرف مقابل را به خوبی بشناسیم.
در ضمن، میتوانیم از دوستان و خانواده خود نظر بخواهیم و از تجربیات آنها استفاده کنیم.به یاد داشته باشیم که انتخاب شریک مناسب، یکی از مهمترین تصمیمات زندگی ما است و نباید آن را سرسری بگیریم.
13. تاثیرات مخرب بر تصویر ذهنی از رابطه
تجربیات زودهنگام در روابط، میتوانند تاثیرات مخربی بر تصویر ذهنی ما از رابطه داشته باشند.اگر در یک رابطه زودهنگام، تجربهای منفی داشته باشیم، ممکن است تصویر نادرستی از رابطه در ذهن ما شکل بگیرد.مثلا اگر در یک رابطه، مورد خیانت قرار گرفته باشیم، ممکن است به همه افراد بیاعتماد شویم و فکر کنیم که همه مردها یا زنها مثل هم هستند.این تصویر ذهنی منفی، میتواند مانع از برقراری روابط سالم در آینده شود و باعث شود که از صمیمیت و تعهد بترسیم.برای تغییر این تصویر ذهنی منفی، باید به خودمان زمان بدهیم و به دنبال تجربیات مثبت در روابط باشیم.
در ضمن، میتوانیم از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیریم تا در این زمینه، از ما حمایت کند.
باید به یاد داشته باشیم که هر رابطهای منحصربهفرد است و تجربیات گذشته، نباید مانع از برقراری روابط سالم در آینده شود.با تلاش و آگاهی، میتوانیم تصویر ذهنی خود از رابطه را تغییر دهیم و روابط سالم و پایداری را تجربه کنیم.
14. افزایش احتمال رفتارهای پرخطر
رابطههای زودهنگام، مخصوصا اگر با فشار همسالان و عدم نظارت والدین همراه باشند، میتوانند احتمال رفتارهای پرخطر را افزایش دهند.رفتارهای پرخطر، شامل مواردی مانند مصرف مواد مخدر، الکل، رابطه جنسی بدون محافظت و رانندگی خطرناک میشوند.
در سنین پایین، به دلیل کمبود تجربه و آگاهی، ممکن است به راحتی تحت تاثیر دیگران قرار بگیریم و دست به رفتارهایی بزنیم که برای سلامت ما مضر هستند.در ضمن، ممکن است به دلیل رابطه، از ارزشهای خود چشمپوشی کنیم و برای راضی کردن شریک زندگی خود، دست به رفتارهای پرخطر بزنیم.برای جلوگیری از این اتفاق، باید آگاهی خود را در مورد خطرات این رفتارها افزایش دهیم و از تاثیرات منفی آنها بر سلامت خود آگاه شویم.
در ضمن، باید با دوستان و خانواده خود در مورد این مسائل صحبت کنیم و از حمایت آنها برخوردار شویم.
به یاد داشته باشیم که سلامت جسمی و روانی ما، از هر چیز دیگری مهمتر است و نباید آن را به خطر بیندازیم.انتخابهای درست در سنین پایین، میتواند آیندهای سالم و موفق را برای ما رقم بزند.
15. تاثیر منفی بر روابط خانوادگی
رابطههای زودهنگام، میتوانند تاثیر منفی بر روابط خانوادگی داشته باشند. زمانی که تمام تمرکز و انرژی خود را صرف رابطه میکنیم، ممکن است از خانواده خود غافل شویم و نتوانیم به نیازهای آنها پاسخ دهیم. این موضوع، میتواند باعث ایجاد نارضایتی و دلخوری در خانواده شود و روابط ما را با آنها تیره کند. برای جلوگیری از این اتفاق، باید تعادل را در زندگی خود حفظ کنیم و برای خانواده خود نیز وقت بگذاریم. در ضمن، باید با والدین خود در مورد رابطه خود صحبت کنیم و از حمایت آنها برخوردار شویم. یک رابطه سالم، نباید مانع از برقراری روابط صمیمی با خانواده شود، بلکه باید به آن کمک کند. به یاد داشته باشیم که خانواده، مهمترین منبع حمایت و عشق برای ما است و نباید آن را نادیده بگیریم.






روابطی که زود شروع میشن واقعا میتونن آدم رو تو یه چرخه عذاب بندازن. یه دوره تو یه رابطه بودم که خیلی زود جدی شد و بعد از یه مدت فهمیدم که اصلا نمیتونم خود واقعیم رو تو اون رابطه نشون بدم. همیشه ترس از دست دادن طرف مقابل باعث میشد سکوت کنم و چیزهایی که واقعا دوست داشتم رو نادیده بگیرم. احساس میکردم دارم درون یه قفس زندگی میکنم و با اینکه ظاهرا همه چیز خوب بود، تو باطن خیلی اذیت میشدم.
یادمه یه بار استادم سر کلاس گفت یه تحقیق علمی نشون داده که مغز آدما تا ۲۵ سالگی کامل نمیشه و نمیتونه بعضی تصمیمای عاطفی رو درست بگیره. اینو شنیدم تازه فهمیدم چرا اون موقع انتخاب هام همش احساسی بودن و بعدا پشیمون میشدم.
نکته دیگه اینه که تو اون سن معمولا آدم نمیدونه چطور باید اختلاف نظرها رو حل کنه. یا زود قهر میکنه یا کوتاه میاد و دلخور میمونه. الان که فکر میکنم میبینم اگه اون زمان کمیمهارت ارتباطی داشتیم شاید رابطه به اون آشفتگی تموم نمیشد.
یه چیزی که خیلی مهمه اینه که تو اون سن آدم الگوهای ناسالم رو تشخیص نمیده. من خودم تازه بعد از تموم شدن اون رابطه فهمیدم که چقدر رفتارهام شبیه پدرم شده بود که همیشه تو بحثها بلند میشد و در میرفت. بدون اینکه بفهمم داشتم همون الگو رو تکرار میکردم.